من این سرنوشت را نمی خواهم
نویسنده:
محمد رضا سرگلزایی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
صندوق پستی ام را باز میکنم و چند تا پاکت را که داخل آن است در می آورم، خوب، امروز چه خبر؟ یک هفته نامه پزشکی چند تا خبرنامه تبلیغاتی رنگ وارنگ یک دعوتنامه از او گاندا و یک نامه که فرستنده اش نام آشنایی ندارد.
اول از همه دعوتنامه را باز میکنم می خواهم ببینم «ساموئل» برنامه ی بازدید مرا از دانشگاه کامپالا چطور تنظیم کرده. ای داد بیداد! تمام دو هفته را با گفتگو و جلسه ی علمی پر کرده! ۴ تا سخنرانی برایم گذاشته پس من کی «اوگاندا» را تجربه کنم؟ طفلکی خیال کرده من از آن آدم حسابیها هستم که می خواهند تمام وقت شان را در دانشگاه بگذرانند نمیداند که با چه کسی طرف است!
بعد تصویری از سفرهایم مثل فیلم از جلویم رژه می رود. چیزهای زیادی را که نه در دانشگاه بلکه در کوچه و بازار و جنگل و صحرا آموختم. چیزهایی که به درد زندگی می خورند نه به درد «اژدها کشی»
درست متوجه شده اید اژدها کشی...
بیشتر
صندوق پستی ام را باز میکنم و چند تا پاکت را که داخل آن است در می آورم، خوب، امروز چه خبر؟ یک هفته نامه پزشکی چند تا خبرنامه تبلیغاتی رنگ وارنگ یک دعوتنامه از او گاندا و یک نامه که فرستنده اش نام آشنایی ندارد.
اول از همه دعوتنامه را باز میکنم می خواهم ببینم «ساموئل» برنامه ی بازدید مرا از دانشگاه کامپالا چطور تنظیم کرده. ای داد بیداد! تمام دو هفته را با گفتگو و جلسه ی علمی پر کرده! ۴ تا سخنرانی برایم گذاشته پس من کی «اوگاندا» را تجربه کنم؟ طفلکی خیال کرده من از آن آدم حسابیها هستم که می خواهند تمام وقت شان را در دانشگاه بگذرانند نمیداند که با چه کسی طرف است!
بعد تصویری از سفرهایم مثل فیلم از جلویم رژه می رود. چیزهای زیادی را که نه در دانشگاه بلکه در کوچه و بازار و جنگل و صحرا آموختم. چیزهایی که به درد زندگی می خورند نه به درد «اژدها کشی»
درست متوجه شده اید اژدها کشی...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی من این سرنوشت را نمی خواهم